مثلث شوم جنگ‎طلبی: سپاه و اوباش منطقه‎ای، دولت و بخشی از اصلاح‎طلبان، روسوفیل‌ها!



- چند ماه پیش کیهان تهران به دلیل حرف‌هایی که امروز دولت روحانی و طرفدارانش می‌زنند توبیخ و دو روز تعطیل شد!
- نظام و جریان‌های مدافع و حافظ آن فکر می‌کنند این جنگ نیز اگر روی دهد «نعمت» است! و اگر هم روی ندهد، باز هم «نعمت» است چون تبلیغ‌اش نعمت‌آفرین است!

کیهان لندن 

در شرایطی که هیچ یک از مقام‎های رسمی ایالات متحده، بر خلاف دولت اوباما، در مورد «گزینه نظامی» علیه جمهوری اسلامی حتی با وجود افزایش تنش‎های لفظی میان دو طرف صحبتی نکرده‌اند، محافلی در داخل و خارج از ایران برای تنش‌آفرینی و به راه افتادن یک درگیری نظامی به تکاپو افتاده‌اند.

«شهادت هنر مردان خداست» یکی از جمله‌های مشهور روح‌الله خمینی بنیانگذار انقلاب اسلامی است
این جنگ‎طلبان که با یکدیگر تقسیم کار کرده‌اند بطور کلی سه گروه‌ هستند.
گروه اول که چند لایه دارد ارزشی‎ها، دلواپسان و آتش به اختیارها هستند. تجمع آنها در جناح اصولگراست که یک سرش به سپاه پاسداران و بازوهای منطقه‎ای آن یعنی شبه‌نظامیان حزب‎الله و حماس، حشدالشعبی و حوثی‎ها و امیران بلندپایه ارتش وصل می‎شود و سر دیگرش ترکیبی است از سیاسیون، روحانیون و نظامیان لباس‌شخصی که در مجلس شورای اسلامی یا پست‎های مدیریتی جا خوش کرده‌اند. لباس‌شخصی‎ها و بچه حزب‎اللهی‎ها عمدتا پادوهای آنها هستند و یکی از کاربردهای آنها  «حججی‎سازی» است.‎
بازوی رسانه‎ای این گروه خبرگزاری‌هایی مانند تسنیم، فارس و مشرق‎نیوز و روزنامه‏‌هایی مثل کیهان تهران و جوان هستند. بطور سنتی «آب و نان» آنها در جنگ است و از تنش و درگیری تغذیه می‌کند و هویت‌شان با بحران و جنگ تعریف می‌شود. آنها و اسلافشان از دوران «دفاع مقدس» تا امروز انگل‌وار از این سفره لقمه گرفته‌اند و همواره بر طبل جنگ می‌کوبند.
قاسم سلیمانی امروز چشم و چراغ این جریان است. از گذشته تا امروز فقط زبان تهدید دارند و البته فقط زبان تهدید را می‌فهمند! این گروه نه تنها از آثار و عواقب فاجعه‎بار جنگ و درگیری و تخریب‌ها پشیمان نیستند بلکه نقش خود را بر چنین بستری تعریف می‎کنند. موشک‎های آنها روزی به سمت اسراییل و عربستان نشانه می‎رود و روزی اروپا را در تیررس خود می‎بینند. فاز جدید آنها بستن تنگه هرمز و باب المندب است. منفعت آنها در جنگ است و به همین دلیل خمینی رهبر انقلاب آن را «نعمت» نامیده بود.
چه توان عمل داشته باشند چه نداشته باشند، همچنان روی کشتار و گروگانگیری آمریکاییان در منطقه تبلیغ می‌کنند و از اعزام میلیونی چریک‌های اسلامی به کشورهای غربی حرف می‌زنند. چنانکه کیهان تهران، در دوم امرداد، از حمله موشکی به شرکت‎های اروپایی در دوبی، ابوظبی و ریاض نوشت و یک روز بعد گزارش شد که حوثی‎ها با موشک دو نفتکش عربستانی در باب المندب و همچنین فرودگاه ابوظبی را هدف قرار دادند.

به حدود ۹ ماه پیش برگردیم: در ۱۳ آبان ۱۳۹۶ (پیش از خروج آمریکا از برجام) درست زمانی که دولت حسن روحانی و تیم محمدجواد ظریف در تکاپو بودند تا اروپایی‎ها و روسیه را جلو بیاندازند که دونالد ترامپ رییس جمهوری آمریکا را راضی کنند از برجام خارج نشود، کیهان تهران تیتر زد: «شلیک موشک انصارالله به ریاض، هدف بعدی دوبی». این تهدید در حالی تیتر یک کیهان تهران شده بود که عربستان و آمریکا و اسراییل از اسناد و مدارکی درباره دست داشتن سپاه پاسداران و کارخانجات «شهید باقری» سپاه در تقویت توان موشکی حوثی‎ها رونمایی کرده و این پرونده به سازمان ملل ارجاع داده شده بود و عربستان بعضی قطعات موشکی را که آرم صنایع تسلیحاتی سپاه روی آن بود به نمایش گذاشت.
آن زمان دولت حسن روحانی و محمدجواد ظریف و معاونان او و بسیاری از نمایندگان مجلس نزدیک به جریان اصلاح‌طلب، فعالین سیاسی حامی دولت و جماعت استمرارطلبان و اغلب روزنامه‎های این جناح اعم از شرق، اعتماد و آرمان موجی گسترده علیه کیهان تهران و حسین شریعتمداری به راه انداختند و او را متهم به «زیر پا گذاشتن منافع ملی» کردند. در نهایت هیات نظارت بر مطبوعات به کیهان تذکر داد و دو روز از چاپ آن جلوگیری به عمل آمد. البته این انتقادها بر جنگ‎طلبی فردی مانند حسین شریعتمداری و اراذل و اوباش بسیج و سپاه تاثیری نداشت. چنانکه در روزهای بعد کیهان تهران دوبی را مجدداً تهدید به حمله موشکی کرد و در اولین شماره پس از رفع توقیف دو روزه تیتر زد: «مصالح ملی در حمایت از مظلومان یمن است نه نگرانی برای برج‎های دوبی»!
از آن دوران تا امروز شرایط سیاسی و موقعیت بین‎المللی نظام تحت تاثیر دو رویداد مهم زیر و رو شد. یکی آغاز تظاهرات سراسری و اعتصابات گسترده در دی ماه سال ۱۳۹۶ که همچنان ادامه دارد و دیگری خروج آمریکا از برجام و آغاز مجدد تحریم‎ها که بطور رسمی هنوز شروع نشده اما آثار آن ویران‌کننده است. نتیجه‎ و آثار این دو رویداد هر دو جناح جمهوری اسلامی را به این باور رسانده که «براندازی» و «فروپاشی» و «سقوط» نظام با «جنگ اقتصادی» و «جنگ روانی» جدی است. کم نیستند از مقامات جمهوری اسلامی که احساس و اعلام کرده‌اند که همگی سوار یک کشتی هستند که اگر سوراخ شود همه با هم غرق می‎شوند. از همین رو طبق معمول و مانند هر بزنگاه دیگر، دو جناح به هم نزدیک شده‌اند.
دولت و استمرارطلبان: هم‌سفره‌های سپاه
گروه دوم جنگ‌طلب‌ها کسانی هستند که جای پا در دولت دارند و حسن روحانی با چراغ سبز علی خامنه‎ای فرمانده‌ی بی‌تفنگ آنها شده و از سوی قاسم سلیمانی، فرمانده‌ی باتفنگ، به خاطر مواضع جنگ‌طلبانه‌اش مورد تقدیر قرار گرفته است. ریشه‌های این گروه به حزب کارگزاران سازندگی و حزب اعتماد ملی و مشارکتی‎های سابق می‎رسد که دانه درشت‎های آن‌ امثال محسن هاشمی رفسنجانی، غلامحسین کرباسچی، حسین مرعشی، الیاس حضرتی و سعید حجاریان هستند.
در سطح رسانه و و بمباران تبلیغاتی، روزنامه‎هایی مثل سازندگی، اعتماد، شرق و آرمان را دارند که در ادوار مختلف قاسم سلیمانی را چاق کردند و از او حتی یک «سردار ملّی» ساختند. اینها از سوی افرادی که عمدتا در دهه هشتاد خورشیدی  به خارج کشور صادر شده و در مؤسسات و دانشکده‌های غرب و  همچنین رسانه‌های فارسی‌زبان دولت‌های خارجی جا خوش کرده‌اند، حمایت می‌شوند.
در این میان، همکاری هواپیمایی ماهان و سپاه از بارزترین مثال‎ها برای آشکار کردن همپوشانی گروه اول و دوم است. این خطوط هوایی تجاری از بزرگترین بنگاه‎های اقتصادی حزب کارگزاران است که برای انجام ماموریت‎های نظامی در سوریه و عراق دست در دست سپاه دارد و  نیرو و تسلیحات حمل می‎کند و  به همین علت از سوی آمریکا تحریم شده است.
روز پنج‏شنبه ۳۰ فروردین سر و کله‎ی هاشمی رفسنجانی در مسجد نیروی هوافضای سپاه برای شرکت در ختم کشته‎های سپاه در التیفور سوریه در حمله هواپیماهای اسراییلی پیدا شد و پچ پچ‌های او با جعفری فرمانده سپاه از دوربین‌ها پنهان نماند
همچنین فردی مانند الیاس حضرتی سپاهی سابق قابل توجه است که از نفوذش در این نهاد نظامی برای پر کردن جیب‌های خود بهره برد و در نهایت با یک شبه‌کودتا در آخرین نشست حزب اعتماد ملی با زور بسیجی‎ها در کانون توحید (محل برگزاری جلسه) بطور خودخوانده قائم مقام این حزب شد. نباید فراموش کرد که حضرتی در جریان آخرین انتخابات مجلس شورای اسلامی رد صلاحیت شد و در دو شب مانده به برگزاری انتخابات با کمک سپاه تایید صلاحیت‌اش را گرفت و در لیست امید جای داده شد تا بطور فله‎ای با نام «تدبیر و امید» رای بیاورد.
این گروه همان‎هایی هستند که مذبوحانه تلاش می‌کنند «براندازی» را مترادف «خشونت و جنگ» قلمداد کنند و مخالفان دمکرات رژیم را جنگ‌طلب می‎خوانند اما همسو شدن قاسم سلیمانی و حسن روحانی در بستن تنگه هرمز را «وحدت ملی» می‎نامند. پادوهای این جریان و مواجب‌بگیران آن در خارج کشور نیز کم نیستند.
روی جلد روزنامه سازندگی ارگان حزب کارگزاران که اولین بار سلیمانی را «سردار ایران» دانست و لزوم اتحاد سپاه و دولت را تئوریزه کرد. «ظریف و سلیمانی دو بال پرواز سیاست خارجی» دست‌پخت آنهاست. اینان وارثان همان ملغمه‌ی ارتجاع سرخ و سیاه هستند که «خط امام» را تئوریزه کرده و جنایتکاری مانند خلخالی کاندیدای ریاست جمهوریشان بود!
محمد قوچانی سردبیر روزنامه سازندگی در واقع «محسن حججیِ» جریان اصلاح‎طلب است. او که مدتی است به عنوان مشاور رسانه‎ای حسن روحانی فعال است مجموعه «هم‎میهن» بنگاه رسانه‎ای حزب کارگزاران را با حمایت غلامحسین کرباسچی می‏‌چرخاند. مهمتر آنکه کرباسچی و کارگزارانی‎ها که امروز مرید قاسم سلیمانی هستند تا همین چند سال پیش ظاهرا اصلی‎ترین منتقدین حضور نظامی سپاه در سوریه بوده‌اند.

بخشی از کارها در این جناح با مشارکتی‎های سابق که بخشی از آنها در حزب اتحاد دور هم جمع شده‌اند تقسیم شده است. فرمان پروژه‌ی تبلیغ «سوریه‎ای شدن ایران» در فردای براندازی به دست اینها صادر شد. طرح «کودتای سپاه علیه دولت» و «روی کار آمدن دولت نظامی» با میدانداری مصطفی تاجزاده از سوی این طیف به راه افتاد تا ترمز براندازان باشد. این محفل تا آنجا که پای منافع جناحی در میان باشد از سپاه لولو می‎سازد، سرداران را متهم به مهندسی انتخابات می‎کند و اگر منفعتشان در چیز دیگری باشد، درست راهی برخلاف تبلیغات قبلی را در پیش گرفته و در مقابل هر جنایت سپاه و امنیتی‎ها سکوت می‎کند و یا حتی از آنها قهرمان می‌سازد. چنانکه از دی‎ماه ۱۳۹۶ افراد این جریان نه تنها چشم به روی سرکوب تظاهرات و اعتراضات بسته و لام تا کام حرفی نمی‌زنند بلکه مردم را «اغتشاشگر» و «بی‌ریشه» نامیده و دستگاه سرکوب را تشویق به تار و مار آنها می‌کنند.
جنگ‎طلبان خجالتی
این جماعت وقتی حسن روحانی خطاب به ترامپ اخطار می‎دهد «با دُم شیر بازی نکن»، آن هم در حالی که آمریکایی‎ها حرفی از جنگ و برخورد نظامی نمی‎زنند، سکوت می‎کنند. یا وقتی قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس با زشت‌ترین زبان و بیان دونالد ترامپ را خطاب قرار داده و نظامیان آمریکایی را تهدید به کشتن می‎کند، خود را به خواب زده و فراموش می‎کنند این همان «سردار ملی» و «سردار عارف» است که چنین لجن‌پراکنی می‌کند!
در واقع استمرارطلبان در مورد جنگ و گزینه نظامی یک معیار دوگانه دارند. هر وقت به سودشان باشد «جنگ‌هراسی» راه می‌اندازند و هر وقت به سودشان نباشد، خودشان کوبیدن بر طبل جنگ را منفعت ملی می‎نامند! در نهایت نیز چون هویت و سرشت و سرنوشت آنها با اصولگرایان و سپاه مشترک است، هر وقت اوضاع برای نظام خطرناک شود، هر دو جریان به یکدیگر نزدیک شده و تمام‌قد در برابر مردم و جامعه و برای حفظ نظام جمهوری اسلامی می‌ایستند.

یک نمونه صادق زیباکلام استاد علوم سیاسی است که براندازی نظامی را که از صبح تا شب بر طبل جنگ می‎کوید مصداق سوریه‎ای شدن و آغاز جنگ قلمداد می‌کند! وی برای ماندن یک نظام جنایتکار که کشور را به آستانه‌ی نابودی و جنگ کشانده است، حتی حاضر است در برابر مردم  اسلحه به دست بگیرد. زیباکلام اصلاح‌طلب به صراحت می‌گوید که اصولگرایان را به مخالفان دمکرات جمهوری اسلامی که خواهان سرنگونی و سقوط و فروپاشی و برکناری و انحلال و براندازی و تغییر رژیم اسلامی حاکم بر ایران با یک نظام مبتنی بر دموکراسی و اعلامیه جهانی حقوق بشر هستند، ترجیح می‌دهد!
تغییر سیاست‎های دولت حسن روحانی و اصلاح‎طلبان در مورد جنگ و میل خاموش این جماعت به شعله‎ور شدن آتش یک درگیری نظامی آنجا آشکار می‎شود که وقتی قاسم سلیمانی ترامپ را تهدید می‎کند که «من و سپاه قدس حریف تو هستیم» و یا وقتی محسن رضایی تهدید به گروگانگیری سربازان آمریکا با هدف باج‌خواهی و زورگیری می‎کند و یا وقتی حسین شریعتمداری دوباره از حمله موشکی به دوبی و ریاض و ابوظبی می‎گوید نه تنها منافع ملی را در خطر نمی‌‏بینند بلکه برای خوش‌خدمتی تصویر بزرگ قاسم سلیمانی را در روزنامه‎های خود منتشر می‎کنند و دوباره تکرار می‎کنند که سلیمانی و ظریف دو بال سیاست‎های جمهوری اسلامی هستند؛ و البته درست هم می‌گویند!
جنگ‎طلبی از لندن تا مسکو
گروه سوم لشکر جنگ‌طلب‌ها بازوهای بیرونی جمهوری اسلامی هستند که یک دست در مسکو دارند و دست‌های دیگرشان در انگلیس و آمریکا با روش‌های پیدا و پنهان بر طبل جنگ می‎کوبند. معرفی قاسم سلیمانی، قاتل زنان و کودکان سوری، به عنوان «سردار عارف» خروجی یکی از برنامه‎های بی‏‎بی‎سی فارسی است. لندن‌نشین‎هایی که برای زندگی بهتر از جمهوری اسلامی مورد دفاعشان فرار کرده و ساکن کشورهای غربی شده‌اند البته حاضر نیستند در رکاب قاسم سلیمان جان بدهند اما در جانفشانی لفظی و تبلیغاتی برایش رکاب می‌زنند.

در پنجم امرداد ۱۳۹۷ (۲۷ ژوییه) ای‎بی‎سی نیوز استرالیا در گزارشی به نقل از مقام‎های دولتی استرالیا مدعی شد که ارتش آمریکا برای شناسایی اهداف مورد نظر در خاک ایران از جمله نیروگاه‎های اتمی از استرالیا کمک می‎گیرد و احتمال دارد ماه آینده یک حمله نظامی اتفاق بیفتد.
ساعاتی پس از انتشار این گزارش مالکوم تورنبال نخست‌وزیر استرالیا این خبر را تکذیب کرد و به روزنامه گاردین گفت هیچ دلیلی وجود ندارد که باور کنیم ترامپ قصد بمباران تاسیسات اتمی ایران را دارد.
تورنبال گفته «امروز خبری دیدم که با استناد به منابع بی‌نام که دولت چنین ادعایی را مطرح کرد ولی فقط گمانه‌زنی است و در آن به منابع گمنام استناد شده است».
نخست وزیر استرالیا با بیان اینکه ترامپ نظراتش برای ایران را به تمام دنیا اعلام کرده گفت که ای‌بی‌سی برای انتشار این گزارش با او، وزیر خارجه، وزیر دفاع و رییس ستاد مشترک استرالیا مشورت نکرده است.
دو روز بعد هوگان گیدلی سخنگوی کاخ سفید اعلام کرد آمریکا هیچ برنامه‎ای برای حمله به تاسیسات هسته‎ای ایران ندارد اما در یک اقدام «غیرحرفه‎ای» خبرگزاری اسپوتنیک روسیه در انتشار خبر این موضع رسمی سخنگوی کاخ سفید تیتر بوداری به کار برد: «کاخ سفید به سوال حمله آمریکا به ایران پاسخ نداد» و پرسید «آیا آمریکا در ماه اوت به تاسیسات هسته‌ای ایران حمله خواهد کرد؟» در متن خبر هیچ اشاره‎ای نشده که گیدلی کجا به این پرسش پاسخ نداده است!
اما خبرگزاری دولتی روسیه که گویا بدجور چشم به حمله آمریکا به ایران دوخته است با کنستانتین بلوخین یک تحلیلگر سیاسی مصاحبه کرده و از زبان او گفته آمریکا برای تغییر رژیم جمهوری اسلامی به دنبال حمله نظامی به ایران است!
جنگ‎طلبی روسوفیل‌‎ها و دو جناح حکومتی بدون آنکه دولتمردان ترامپ از گزینه نظامی حرف زده باشند آب گل‎آلودی درست کرده تا تور پهن بازوهای لندن‌نشین جمهوری اسلامی شامل ملی- مذهبی‎ها و جریان نهضت آزادی و برخی چپ‌ها‎ و چریک‎های انقلابی دیروز و اصلاح‌طلبان امروز و همچنین نایاکی‎ها که همگی پای ثابت رسانه‎های فارسی‌زبان دولت‌های خارجی هستند از آن حسابی ماهی بگیرند. همان‎هایی که اگر دمیدن در شیپور جنگ هیچ سودی برایشان نداشته باشد این منفعت را داشته که بخشی از هواداران خود را با هراس از سوریه‎ای شدن ایران در دایره نحیف و ناتوان اصلاح‎طلبی و نظام نگهدارد.
این جریان شامل همان افرادیست که در جریان انتخابات ریاست جمهوری ۹۶ در رقابت حسن روحانی و ابراهیم رییسی پمپاژ می‎کردند که اگر رییسی یا قالیباف رییس جمهور شوند جنگ حتمی است! «جنگ» چه روی دهد و چه روی ندهد، آب و نان این جریان از آن است!
روی کار آوردن دولت نظامی برای مقابله با تهدید نظامی آمریکا (آن هم در شرایطی که خبری از تهدید نظامی نیست) دست‌پخت افرادی مثال هوشنگ امیراحمدی و حسین موسویان و سعید حجاریان و کارگزارانی‎هاست. این سیاست نه فقط از سوی جناح اصلاح‎طلب بلکه با چراغ سبز علی خامنه‎ای رهبر جمهوری اسلامی دنبال می‎شود. کلید بستن تنگه هرمز را حسن روحانی در سفر اتریش زد و از قاسم سلیمانی تقدیرنامه گرفت و بعد از او چند نماینده مجلس شورای اسلامی و علی اکبر ولایتی مشاور عالی خامنه‌ای همان را تکرار کردند و در نهایت هم خود خامنه‎ای از آن تمجید کرد و از وزارت خارجه خواست همین سیاست را پیگیری کند. این روند کمتر از یک هفته بعد به شلیک موشک به دو نفتکش سعودی در دریای سرخ منتهی شد!
دولت ترامپ اما به سوی گزینه نظامی نرفته است. حتی بعد از دو ماه حمله پی‏ در پی اسراییل به مراکز نظامی سپاه و حزب‎الله در سوریه، ارتش ایالات متحده هم ماموریت‎های مشابه خود را به شدت کم کرد و هم مقام‎های بلندپایه عربستان لحن خود را در مورد احتمال درگیری نظامی با رژیم ایران تغییر دادند. گرچه در بعضی رسانه‎های داخل ایران این موضوع به پای ترس آمریکا و متحدانش از رویارویی نظامی با ایران تعبیر شده اما به واقع سیاستی است که تا امروز از سوی مثلث آمریکا، اسراییل و عربستان با زیرکی ادامه پیدا کرده است.

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

تجمع گروهی از نوکیشان مسیحی در مقابل سفارت جمهوری اسلامی در سوئد

دو نوکیش مسیحی در بوشهر با اتهامات امنیتی برای اجرای حکم به زندان رفتند

بازدید نمایندگان از زندان اوین در سکوت، از ابهامات کم نکرد: ۴۳۸ نفر همچنان در بازداشت