ارزیابی سخنرانی میرحسین موسوی درباره اعدامهای ۶۷
صادق کیوانپناه، کاربر فعال در توییتر که از جوانان حامی جنبش سبز بوده، به تازگی فایل ۲۵دقیقهای از سخنان میرحسین موسوی، رهبر در حصر جنبش سبز را منتشر کرده است که موضوع اصلی آن اعدامهای تابستان۶۷ است.
ایران وایر / رضا حقیقت نژاد
میرحسین موسوی در این جلسه گفته با توجه به طرح پرسشهای متعدد در زمینه اعدامهای تابستان۶۷، در این زمینه سخن میگوید و سخنانش برای «درج نیست». به عبارتی این فایل صوتی را میتوان محرمانه تلقی کرد و موسوی برای «روشن شدن» ذهن جوانان حامی خودش سخن گفته است:
1. موسوی در ابتدای سخنان خود میگوید که علت اینکه کمتر در این زمینه سخن میگوید این است که «نحوه طرح این مسئله» ممکن است موجب ایجاد حواشی و «با این درگیر شدن و با آن درگیرشدن» میشود و «شاید به نفع الان حرکت [جنبش سبز] نباشد». این موضوع، اهمیت طرح مسئله تابستان۶۷ در ساختار سیاسی و مقاومتهای موجود بالادستی برای واشکافی این جنایت را به خوبی نشان میدهد.
2. موسوی در شرح وقایع تابستان۶۷، ابتدا به درگیریهای مسلحانه ابتدای انقلاب اشاره کرده و میگوید «طبیعی است» که نظام انقلابی با این حرکتها برخورد کند ولی «اگر روحیه الان» را داشتیم، «میگفتم کمی ملایمتر باشیم». او همچنین با اشاره به وضعیت آشفته در زندان و برخوردهای بد و بدرفتاری با زندانیان، میگوید دغدغه دولت حل مشکلات زندانیان بود ولی برای اصلاح وضعیت با مقاومت قوه قضاییه مواجه شده و در نهایت با دخالت آیتالله خمینی، وضعیت بهتر میشود. به روایت میرحسین موسوی، خمینی معترض وضعیت زندانها بود و در یک جلسه با آیتالله خمینی، که با حضور ۲۴،۲۵نفر برگزار شد، بحث عزل «فردی که بعدها منجر به کشتار سال۶۷ شد، مطرح شد.» منظور میرحسین موسوی، اسدالله لاجوردی است که البته به دلیل مخالفتها ره به جایی نبرد. موسوی در این بخش مدعی است که پس از این جلسه، وضع بهتر شد و «ما مشکلی در آن موقع نداشتیم». این ادعا به وضوح دروغ است. سراسر کارنامه اسدالله لاجوردی پر از ظلم و نقض حقوق بشر است و ادعای مخالفت خمینی با کارهای او نیز چندان معتبر نیست. اکبر هاشمی رفسنجانی در خاطرات مورخ چهارشنبه ۱۷بهمن۶۳، نوشته: «پیش از ظهر احمدآقا آمد ... گفتند امام از عزل آقای اسدالله لاجوردی، دادستان انقلاب تهران، بیاطلاع بوده و راضی نیستند.» روایت و گزارشهای متعددی درباره رضایت خمینی از لاجوردی منتشر شده و آیتالله خامنهای، اول اسفند۹۵ در دیدار با عوامل فیلم ماجرای نیمروز با توصیف لاجوردی با عنوان «مرد پولادین»، گفت «یک کاری هم برای [ساخت فیلم درباره] آقای لاجوردی بکنید.»
3. موسوی در ادامه با اشاره به مستقر شدن نیروی نظامی سازمان مجاهدین خلق در عراق در جنگ ۸ساله عراق علیه ایران، به عملیات مرصاد یا فروغ جاویدان اشاره میکند که سوم مرداد۶۷ صورت گرفت. موسوی مدعی است قرار بود در کنار عملیات نظامی، «شورشی در زندانها بشود» و «اینها تعدادشان هم کم نبود.» این ادعا به وضوح نادرست است. در نامه آیتالله خمینی به مقامهای قضایی آمده است «کسانی که در زندانهای سراسر کشور بر سر موضع نفاق خود پافشاری کرده و میکنند، محارب و محکوم به اعدام هستند.» در این نامه هیچ اشارهای به احتمال شورش در زندان نشده و دلیل اعدام، باقی ماندن افراد بر سر موضع خود بوده است.
4. میرحسین موسوی در ادامه مدعی است حکمی که هیات سه نفره از امام میگیرند، «حکم قتل کسی نیست». فعل «میگیرند» اینجا مهم است و اینطور القا میکند که کسی یا کسانی این حکم را از خمینی گرفتهاند و او خودش عامل اصلی و مستقیم نبوده است. آیتالله منتظری در خاطراتش از احمد خمینی، به عنوان مهمترین عامل در این زمینه یاد کرده است. اما جمله میرحسین موسوی درباره حکم نادرست است. در متن حکم آمده که کسانی که بر موضع خود پافشاری کنند، «محارب و محکوم به اعدام» هستند. در واقع، زندانی دو راه بیشتر نداشته، دست از عقاید خود بردارد یا کشته شود. محمدحسین احمدی شاهرودی، که دهه ۶۰ حاکم شرع خوزستان بود و یکی از قضات صادر کننده حکم اعدامهای تابستان ۶۷ هم بود، مرداد۹۶ در گفتگو با خبرگزاری تسنیم میگوید: « کسانی که پافشاری بر سر موضع داشتند، حکمشان اعدام بود و ما هم حکم را اجرا کردیم.» آیتالله خمینی در ادامه حکم از اعضای هیات مرگ میخواهد که سادهاندیشی و رحم نکنند، «با خشم و کینه انقلابی» رضایت خدا را جلب و «وسوسه و شک و تردید نکنند.» بنابراین نه تنها آیتالله خمینی حکم مرگ داده که بر اجرای آن تاکید ورزیده است. عجیبتر اینکه وقتی موسوی اردبیلی، در برخی مفاد حکم تشکیک میکند، خمینی در دستور تکمیلی میگوید «سریعتر دشمنان اسلام را نابود کنید» و «در هر صورت که حکم سریعتر انجام گردد، همان مورد نظر است.» در واقع چیزی که مدنظر خمینی بوده، نه شرع بوده، نه قانون و نه دقت و انصاف و وجدان، او فقط خواستار کشتار سریع بوده است.
5. میرحسین موسوی در ادامه میگوید متن حکم آیتالله خمینی را هنوز ندیده است. نخواندن مهمترین و جنایتبارانهترین حکم پس از انقلاب۵۷ برای فردی که سالها وزیر و نخست وزیر بوده قطعا یک نقطه ضعف بزرگ و عجیب است، هرچند بعید است بعد از خواندن حکم هم تغییری در آرای موسوی که در این فایل صوتی آمده، ایجاد شود.
6. موسوی میگوید در آن دوران دولت از این وقایع بیاطلاع بوده و بعد از طرح زمزمههایی، «آقای خامنهای گفت [اعدامها در زندان] فاجعه است و این مثل آب سیاهی است که روی نظام ریخته میشود و همه را سیاه میکند.» آیتالله منتظری در کتاب خاطراتش نوشته خامنهای در یک ملاقات دو نفره از وقوع اعدامها ابزار بیاطلاعی کرده است. تاریخ دقیق این جلسات مشخص نیست و تا زمان مشخص شدن تاریخ جلسات، میتوان گفت اکنون دو روایت درباره آگاهی آیتالله خامنهای از اعدامهای۶۷ داریم. البته با وجود روایتهایی درباره بیاطلاعی یا مخالفت خامنهای با اعدامها، او ۲شهریور۹۵، اندکی بعد از انتشار فایل صوتی دیدار آیتالله منتظری با هیات مرگ، از «برخی تلاشها برای تطهیر منافقان روسیاه» انتقاد کرد و گفت هدف این کارها این است که «چهره نورانی امام راحل را خدشهدار کنند.»
7. موسوی میگوید در تابستان۶۷، «عدهای را بیگناه» اعدام کردند و برخی را از افراد اعدامشده را خودش میشناخته، «تعداد زیادی از آنها که کشته شدند، آدمهای خوبی بودند» و میگوید دولت نه دخالت و نه موافقت داشت و وزارت اطلاعات هم که جزو دولت بوده، به او اطلاع نداده و روسای سه قوه، هم مخالف بودند و به همین دلیل متوقف شده است. بنابر برخی روایتها که در کتاب آیتالله منتظری هم آمده، در جریان این اعدامها، ۳۸۰۰نفر اعدام شدند و مشخص نیست منظور میرحسین موسوی از متوقف شدن چیست؟
8. میرحسین موسوی در ادامه به نقل از موسوی بجنوردی، عضو شورای عالی قضایی در سال ۶۷ که پدر همسر حسن خمینی است، میگوید امام دستور مستقیم قتل کسی را نداده و شورای تعیین شده، بد عمل کرده است. این روایت در سالهای اخیر با گستردگی بیشتری مطرح شده که جنایت ۶۷ محصول عمل بد اعضای هیات مرگ بوده نه صدور حکم توسط آیتالله خمینی. در مقابل اعضای هیات مرگ هم بارها اعلام کرده که آنها حکم خمینی را اجرا کرده و به آن هم افتخار میکنند. هدف نهایی این تلاشهای اغلب اصلاحطلبانه، مبراسازی خمینی از این جنایت است، تلاشی که البته شکست خورده است.
9. یک نکته مهم دیگر در فایل صوتی جایی است که موسوی میگوید باز کردن این ماجرا «تالی فاسد» دارد. این حرف درست و مهمی است. باز شدن پرونده تابستان۶۷ برای جمهوری اسلامی هزینه دارد و به همین دلیل است که رسانهها و فعالان حقوق بشری و باید علیه فراموشی بجنگند و این پرونده را همیشه باز نگاه دارند.
10. عجیبترین نکته این فایل صوتی اما این است که میرحسین موسوی با خلاف و جنایتکارانه دانستن اعدامهای سال۶۷، میگوید در آن دوران با توجه به اینکه نخستوزیر بوده است، «موظف بوده که از کلیت نظام دفاع کند». اشاره میرحسین موسوی به مصاحبهاش در سال۶۷ است به خبرنگار تلویزیون اتریش گفته بود «ما باید توطئه آنها [مجاهدین خلق] را سرکوب کنیم ... ما در این زمینهها هیچ گذشتی نداریم.» نکته جالب توجه اینکه با استناد به متن ترجمه شده این گفتگو که در روزنامه اطلاعات، مورخ یک دی ماه سال۶۷، خبرنگار اتریشی از موسوی درباره اعدامهای سال۶۷ نپرسیده و درباره نقض حقوق بشر در ایران پرسیده ولی موسوی خودش بحث عملیات مرصاد و مجاهدین خلق را مطرح و از برخورد قاطع دفاع میکند. در واقع موسوی در این زمینه موظف نبوده که از اعدامها دفاع کند، ولی خودش اشاره کرده و در ادامه هم سعی میکند به روشنفکران غربی توضیح دهد که از حقوق بشری چیزی نمیفهمند. این احتمال وجود دارد که روزنامه اطلاعات در ترجمه سوال خبرنگار اتریشی، اشاره او به اعدامها را حذف کرده باشد ولی این موضوع در پاسخ میرحسین موسوی که از جنس «اجبار» نیست، ایجاد نمیکند. اگر میرحسین موسوی باور دارد که آن رویداد «جنایت» بود و بسیاری از افرادی که بعضا خودش شناخت داشته و خوب و بیگناه بودهاند، اعدام شدند، حداقل میتوانست در وضعیت دیپلماتیک، موضوع را به قوه قضاییه حواله دهد نه اینکه روشنفکران و رسانههای غربی را نصیحت کند. به نظر میرسد میرحسین موسوی در زمان طرح این سخنرانی که احتمالا تابستان سال ۸۹ نبوده، هنوز نتوانسته است که مواجههای شجاعانه درباره موقعیت خودش در این فاجعه داشته باشد. همچنانکه در مواجهه با نقش خمینی وقتی ادعا میکند پس از روشن شدن ابعاد فاجعه، خمینی خودش جلوی کار را گرفت، مشخص است که مانند بسیاری از اصلاحطللبان کماکان در حصر مانده است؛ حصر خمینی.
نظرات
ارسال یک نظر